سپهر جونسپهر جون، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
هستی جونهستی جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 روز سن داره

*سپهر و هستي* روياهاي واقعي من و بابا

غم زمانه خورم يا فراق يار كشم به طاقتي كه ندارم كدام بار كشم؟!

كوچولوهاي قشنگم! امروز مامان كمي غمگينه، دليلش هم سردرگمي درباره شما دوتاجوجه هاي رنگيشه... بعداز6ماهي كه پيش هم بوديم و به هم عادت كرديم دوباره بينمون جدايي افتاده و حالا من نگران شرايط روحي شماهام،البته بيشتر سپهر كوچولوي هميشه خندونم كه تازگيها يعني دقيقا تويك ماهي كه مرخصيم تموم شده و سر كارم برگشتم روحيه حساسي پيدا كرده و باكوچكترين بهانه اي گريه مي كنه... يكي از خانمهاي همكار كه به قول معروف چندتا پيرهن بيشترازمن پاره كرده و سن و سالي ازش گذشته هروقت منو مي بينه مي گه بچه ها بزرگ مي شن، تو فقط غصه نخور،حرص نخور.چه غصه بخوري چه نخوري بچه ها بزرگ كه مي شن ازنبودنت شاكين! بعدهم مي گه من نادون بودم كه غصه مي خوردم تو نخور! ...
24 آبان 1393

وقتي من گاو شدم...

سپهركوچولوي بامزه من! ديشب موقع خواب، تو يه سوال علمي فلسفي ازم پرسيدي!  گفتي: "مامان تو گاوي؟!" و من درحالي كه سعي مي كردم تعجب خودمو پنهان كنم، توذهنم دنبال دليل سوالت گشتم و بعدهم خودمو اينطور متقاعد كردم كه حتما بخاطر عمل مبارك شيردادن به هستي ،اين سوال برات پيش اومده! دوباره توچشمام نگاه كردي و گفتي" نه تو گاونيستي،مثل گاوي!" وديگه نتونستم جلوخنده مو بگيرم و زدم زير خنده،پرسيدم چرا مثل گاوم؟! گفتي" آخه گاوم مثل تو چشماش اينطوريه" -و دراين لحظه تاتونستي چشماتوگشاد كردي- و بعدهم خودتو توبغلم فشاردادي و گفتي" من ازت مي ترسم"، خب آخه تو ازگاو خيلي مي ترسي!- توضيح اينكه تنهاگاوي كه توديدي...
4 آبان 1393
1